در این مقاله به معرفی کتاب یک سرنوشت سه حرفی اثر مرحومه نجمه زارع می پردازیم. نجمه زارع در سال هزار و سیصد و شصت و یک به تاریخ بیست و نهم آذر ماه در شهرستان کازرون استان فارس به دنیا آمد. او دوران زندگی خود را در شهر قم گذراند. خانواده زارع در شش ماهگی نجمه به شهر قم مهاجرت کردند.
نجمه زارع دوران تحصیلی مدرسه خود را در مدارس اوسطی، نرجسیه و شهدای چهار مردان پشت سر گذاشت و تحصیلات تکمیلی خود را در رشته عمران در دانشگاه همدان به پایان رساند. نجمه به دلیل اشتباه پزشک معالجش پس از یک هفته بیهوشی سرانجام در تاریخ سی و یک شهریور سال هزار و سیصد و هشتاد و چهار دیده از جهان فرو بست.
کتاب یک سرنوشت سه حرفی در سال هزار و سیصد و نود با جمع آوری شعر های نجمه زارع توسط انتشارات شانی در صد و شصت صفحه به چاپ رسید. در ادامه چند شعر از این کتاب را با هم مرور می کنیم. با خواندن شعر های این کتاب می توانید لذت زندگی را تجربه کنید.
برخی اشعار موجود در کتاب
بی تو اندیشیدهام کمتر به خیلی چیزها
میشوم بیاعتنا دیگر به خیلی چیزها
تا چه پیش آید برای من نمیدانم هنوز
دوری از تو میشود منجر به خیلی چیزها
غیر معمولی ست رفتار من و شک کرده است
ـ چند روزی میشود ـ مادر به خیلی چیزها
عکسهایت، نامههایت، خاطرات کهنهات
میزنند اینجا به روحم ضربه خیلی چیزها
هیچ حرفی نیست دارم کم کم عادت میکنم
من به این افکار زجرآور، به خیلی چیزها
میروم هر چند بعد از تو برایم هیچ چیز…
بعد من اما تو راحتتر به خیلی چیزها…
شعر بعدی
غم که می آید در و دیوار، شاعر میشود
در تو زندانی ترین رفتار، شاعر میشود
می نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی
خط کش و نقاله و پرگار، شاعر میشود
تا چه حد این حرفها را می توانی حس کنی؟
حس کنی دارد دلم بسیار شاعر میشود
تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم
از تو تا دورم دلم انگار شاعر میشود
باز می پرسی: چطور اینگونه شاعر شد دلت؟
تو دلت را جای من بگذار، شاعر میشود
گرچه می دانم نمی دانی چه دارم میکشم
از تو میگوید دلم هر بار شاعر میشود…